دست به دامان توام یاحسین
یوسف زهرازشما پُرشدم
تا که اسیرتوشدم حُر شدم
ازدل دشمن به سویت پَرزدم
آمده ام تاکه قبولم کنی
خاک ره آل رسولم کنی
حرُ پشیمان توام یاحسین
دست به دامان توام یاحسین
یک نگه افکن همه هستم بگیر
ای پسرفاطمه دستم بگیر
روز نخستین به تو دل باختم
دردل من بودی نشناختم
دست نیاز من ودامان تو
کوه گناه من وغفران تو
نالۀ العفو بُود بَرلبم
تا صف محشرخجل از زینبم
روی علی اکبرتودیدنی است
دست علمدارتوبوسیدنی است
مهرتوکل آبروی من است
هستی من خون گلوی من است
چه میشود کشتۀ راهت شوم ؟
خاک قدم سپاهت شوم؟
حُرریاحی به درت آمده
فطرس بی وبال پَرت آمده
بال من ازتیغۀ شمشیرهاست
سینۀ تنگم سپرتیرهاست
مقتل خون، اوج کمال من است
تیرمحبت پروبال من است
بال ، بده فطرس دیگر شوم
طوطی گهوارۀ اصغر شوم
سازگار
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم اسفند ۱۴۰۲ ساعت 3:10 توسط Masoud
|