تشنه لب بود
تشنه لب بود ولی تشنه به گودال نرفت
دست و پا زد پسر ُو مادرش از حال نرفت
تا پـدر آب طلـب کـرد پسـر آب آوَرد
آتـشی عصرِ عطش جانبِ اطفال نرفت
زهر خون بر جگرش کرد ولی هیچ کسی…
به سـراغِ حـرم و غـارت اَمـوال نرفت
پایِ شعـله به حَـریم کـَرمَش باز نشد
از حـرم شکر خدا معجر و خلخال نرفت
دستـهای پسـرش بسته نشد بعد از او
دختری پایِ سرَش یکسره از حال نرفت
سامرا گـریه کنِ کـرب و بلا شد امّا…
ندبه خوانِ تو به سردابِ تو امسال نرفت
حسین ایمانی
https://t.me/joinchat/Q8R3a0pJ34Fwfx1gea9v3w سوپرگروه دلتنگ فرج یار http://masoud-mp.blogfa.com/ وبلاگ دلتنگ فرج یار
+ نوشته شده در یکشنبه چهارم آبان ۱۳۹۹ ساعت 8:7 توسط Masoud
|
عرض سلام وادب ،همانطور که از عنوان وبلاگ پیداست صحن وبلاگ مربوط به متن وشعرو گهگاه تصاویرمیباشدکه اشعارومتنها مربوط به صاحب وبلاگ حضرت اباصالح المهدی {عج}است . درایام مناسبتهای عزا ومولودی تغییرکرده ومناسب با همان ایام متن وشعرارسال میگردد،امیددرآن دارم موردقبول حضرت دوست وامام عصر{عج}وتمامی اءمه{ع}وشمادلتنگان فرج یار قراربگیرد.مرابانظریات وپیشنهادات وانتقادهای سازنده تان راهنمایی بنمایید. ومن الله توفیق خاک پای دلتنگان فرج : مسعودپوررجب