هراس و دلهره خواهد رفت همان شبی که تـو می آیی
همان شب آمنه میبیند درون چشم تـو دنیایی
همین که آمده ای از راه قریش محو تـو شد ای ماه
یتیم کوچک عبدالله ببین نیامده آقایی
گل قشنگ بنی هاشم سلام بر تـو ابوالقاسم
دلم کنار تـو شد محرم ندیده خوشتر از این جایی
چنان کنار ابوطالب ستوده حسن تـو را یثرب
که وحی شد بـه دل راهب همان ستوده عیسایی
بـه هیچ آینه جزء حیدر نه پادشاه و نه پیغمبر
شکوه و حسن تـو را دیگر خدا نداده بـه تنهایی
بـه دختران نهان درگل ببار ساقی نازک دل
ببار تا بشود نازل بـه قلب پاک تـو زهرایی
بـه آرزوی نگین تـو درآمده ست بـه دین تـو
مسیح مـن بـه کمین تـو نشسته است یهودایی
قسم بـه لیل و بـه گیسویت بـه ذکر یاحق و یاهو یت
بـه آیه آیۀ ابرویت بـه ان دو چشم تماشایی
در این هزاره ظلمانی از آن که می دانی
برای این شب توفانی کمی بخوان دل دریایی
بخوان که در عرفاتم مـن کنار آب حیاتم مـن
طنین یک صلواتم مـن بـه شوق این همـه زیبایی
+ نوشته شده در جمعه نهم آبان ۱۳۹۹ ساعت 18:52 توسط Masoud
|