بسترت را جمع کن٬ یک روز دیگر هم بمان
التماسم را نکن رد٬ فاطمه پیشم بمان
بی تو یک لحظه تو میدانی که میمیرم ٬بمانای جوانم ٬تکیه گاهم ٬سرد و دلگیرم٬ بمان
یار تنهایی من٬ تنها ترینم فاطمه
باش تا جبران کنم٬ای بهترینم فاطمه
این سه ماه آخرت پیر شدی٬ آب شدی
هی زمین خوردی و تب کردی و بیتاب شدی
از همه شهر بریدی و تو سیراب شدی
این همه دردولی باز تو مهتاب شدی
همهی عمر علی٬ حرف دلت چیست بگو؟
قاتل محسن من فاطمه جان کیست بگو؟
میخ در، لکهی خون، کوچه، حسن کشت مرا
نیمه شب، باز حسن.. لفظ نزن.. کشت مرا
شستن هر ساعت این پیرهن کشت مرا
حرف غسل دادن و تابوت و کفن کشت مرا
پیش چشمم آیههای کوثرم سوخت خدا ۰۰۰
پشت در داد زدم که همسرم سوخت خدا ۰۰۰
بعده تو از لیلهی تار متنفر شده ام
از سکوت خیل اشرار متنفر شده ام
دیگر از واژهی مسمار متنفر شده ام
فاطمه از درو دیوار متنفر شده ام
شرمنگینم من ز. رویتای بهاره مرتضی
تو حلالم بکنای دارو نداره مرتضی
حسین خیریان
+ نوشته شده در سه شنبه نهم دی ۱۳۹۹ ساعت 0:34 توسط Masoud
|