مكه و مدينه منتشر شد و به كوفه هم رسيد. كوفيان از امام حسين (ع) كه در مكه به سر مي برد دعوت كردند تا به سوى آنان بیاید و و زمامدار امورشان باشد. آن حضرت (ع) در پی نامه نگاریها و دعوت کوفیان و شیعیان عراق، ابتدا مسلم بن عقیل (ع) پسر عموى خويش را برای بررسی اوضاع به كوفه فرستاد و نامههایی برای شیعیان کوفه و بصره نوشت. با ورود مسلم بن عقیل (ع) به كوفه، مورد استقبال گرم و بي سابقه اى قرار گرفت و هزاران نفر به عنوان نايب و سفیر امام (ع) با وی بيعت كردند. او هم در نامه اى این مسائل را به محضر امام حسين (ع) نوشت.
امام حسين (ع) با دریافت پاسخ کوفیان در بیعت با مسلم بن عقیل، هر چند كوفيان را از زمان حكومت پدر و برادر خود به خوبى مي شناخت و مي دانست گفته ها و بيعتشان با مسلم (ع) قابل اعتماد نیست اما براى اتمام حجت و اجراى امر پروردگار، به سوى كوفه رهسپار شد.
حضرت سیدالشهداء (ع) تا روز هشتم ذي الحجه سال ۶۰ هجری قمری يعنى روزى كه مردم مكه عازم رفتن به منى بودند، در مكه ماند و در چنين روزى با اهل بيت و ياران خود، از مكه به طرف عراق حرکت کرد، اما پیمان شکنی کوفیان و شهادت مسلم بن عقیل (ع)، اوضاع عراق را نامطلوب ساخت.
يزيد كه از حركت مسلم به سوى كوفه و بيعت كوفيان با او آگاه شده بود، عبیداله بن زياد را كه از پليدترين ياران يزيد و طرفداران جنایتکار، حیله گر و بى رحم حكومت بنى اميه بود، به كوفه فرستاد. ابن زياد از ضعف ايمان، دورويى و ترس مردم كوفه استفاده کرد و با تهديد وارعاب، آنان را از اطراف مسلم پراكنده ساخت. مسلم نیز به تنهايى با عمال ابن زياد به نبرد پرداخت و نهایتاً پس از جنگى دلاورانه و شجاعانه، دستگیر شد و به شهادت رسید.
ابن زياد حتی برخی افراد خيانتكار و بي ايمان كوفه را عليه امام حسين (ع ) برانگيخت و كار به جايى رسيد كه عده اى از همان كسانى كه براى امام (ع) دعوتنامه نوشته بودند، زره و لباس جنگ پوشيدند و منتظر ماندند تا سیدالشهداء (ع) از راه برسد و او را به شهادت برسانند.
ابن زیاد، حر بن یزید ریاحى را براى زیر نظر گرفتن امام حسین (ع) و همراهانش فرستاد و عمر بن سعد را هم با سپاهیانش به کربلا اعزام نمود. او به عمر بن سعد وعده داده بود که اگر امام حسین (ع) را به شهادت برساند او را حاکم رى خواهد کرد.
کاروان حضرت سیدالشهدا (ع) که همراه خانواده، فرزندان و یاران به سوی کوفه میرفت، در دوم ماه محرم الحرام سال ۶۱ هجری و پیش از رسیدن به کوفه، وارد سرزمین «کربلا» که منطقه اى خشک و غیر آباد بود. حُرّ بْن یَزید ریاحی بر اساس دستور عمر بن سعد در این سرزمین، راه را بر امام حسین (ع) بست و ایشان را مجبور به توقف کرد.
امام سوم شیعیان (ع) به ناچار در همان جا توقف کرد و آن جا را خیمه گاه خویش قرار داد. آن حضرت (ع) پس از رسیدن به کربلا، پرسید این سرزمین چه نام دارد؟ گفتند: کربلا است. امام حسین (ع) همین که نام کربلا را شنید، فرمود: «اَللّهُمَ اِنّى اَعُوذُ بِکَ مِنَ الْکَربِ وَ الْبَلاء» سپس فرمود: «این موضع کرب و بلا و محل محنت و عنا (رنج) است، فرود آیید که اینجا منزل و محل خیمه های ما و این زمین، جای ریختن خون ماست و در این مکان، قبرهای ما واقع خواهد شد ...»
پس در آن جا فرود آمدند و خیمهها را برپا نمودند و در طرف دیگر، حُرّ بْن یَزید با یاران و سپاهیان خویش فرود آمد و خیمه هاى دشمنى و قتال با آل رسول (صلى الله علیه و آله و سلم) را برپا نمود و چون روز دیگر شد، عمر بن سعد ملعون با چهار هزار سوار به کربلا رسید و در برابر لشکر آن امام مظلوم (ع) فرود آمدند. ایشان در این سرزمین در محاصره سپاهیان دشمن که هر روز بر تعدادشان افزوده میشد، قرار گرفت، ولی تسلیم نیروهای یزید نشد.
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و هفتم مرداد ۱۴۰۰ ساعت 18:40 توسط Masoud
|
عرض سلام وادب ،همانطور که از عنوان وبلاگ پیداست صحن وبلاگ مربوط به متن وشعرو گهگاه تصاویرمیباشدکه اشعارومتنها مربوط به صاحب وبلاگ حضرت اباصالح المهدی {عج}است . درایام مناسبتهای عزا ومولودی تغییرکرده ومناسب با همان ایام متن وشعرارسال میگردد،امیددرآن دارم موردقبول حضرت دوست وامام عصر{عج}وتمامی اءمه{ع}وشمادلتنگان فرج یار قراربگیرد.مرابانظریات وپیشنهادات وانتقادهای سازنده تان راهنمایی بنمایید. ومن الله توفیق خاک پای دلتنگان فرج : مسعودپوررجب