هجوم ناگهان و … وای زینب
به سمت کاروان و … وای زینب
تن آقا بدون غسل و دفن و
بدون سایبان و … وای زینب
شنیده شو صدای مادری که
نشسته قد کمان و … وای زینب
رسیده بر سر گودال امّا
خمیده … ناتوان و … وای زینب
دو.باره دستهایی را که بستند
دوباره ریسمان و … وای زینب
دوباره کربلا غوغا وغوغا
دوباره ساربان و … وای زینب
شب و صحرا و آتش، طفل و معجر
امان و الامان و … وای زینب
دوباره گمشده در بین صحرا
دو تا از کودکان و … وای زینب
نمانده روی گوشی گوشواره
به لبها نیممه جان و … وای زینب
برای دخترکهای هراسان
نباشد پاسبان و … وای زینب
علی اکبر لطیفیان
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و هفتم مرداد ۱۴۰۰ ساعت 18:46 توسط Masoud
|