صادق آلِ فاطمه، منم که خون جگر شدم
میانِ کوچههای غم، غریب و در به در شدم
خدا ببین عدو مرا به هر دمی صدا کند
دلِ غمینِ و خستهام به غصه مبتلا کند
کشد به آتش جفا گهی حریم خانهام
تو خود بدانی ای خدا غریبِ این زمانهام
به بزم عیش و نوش خود مرا شبانه بردهاند
نماز من شکستهاند، با تازیانه بردهاند
حالا که زهرِ مجلسِ حرامیان چشیدهام
ببین که خون روان شده ز گوشههای دیدهام
ببین به راه خانهام نشستهام چو مادرم
به مرگ خود رضا شدم، شکستهام چو مادرم
شرارههای زهرِ کین عطش به پیکرم نشاند
به یاد جد اطهرم مرا به کربلا کشاند
خدا ببین که چون حسین به سینه بر زمین شدم
ولی خوشم در این جهان که شیعه سازِ دین شدم
+ نوشته شده در پنجشنبه پنجم خرداد ۱۴۰۱ ساعت 3:18 توسط Masoud
|
عرض سلام وادب ،همانطور که از عنوان وبلاگ پیداست صحن وبلاگ مربوط به متن وشعرو گهگاه تصاویرمیباشدکه اشعارومتنها مربوط به صاحب وبلاگ حضرت اباصالح المهدی {عج}است . درایام مناسبتهای عزا ومولودی تغییرکرده ومناسب با همان ایام متن وشعرارسال میگردد،امیددرآن دارم موردقبول حضرت دوست وامام عصر{عج}وتمامی اءمه{ع}وشمادلتنگان فرج یار قراربگیرد.مرابانظریات وپیشنهادات وانتقادهای سازنده تان راهنمایی بنمایید. ومن الله توفیق خاک پای دلتنگان فرج : مسعودپوررجب