برات حرف ندارم شما بفرمائید
به این بهانه نگاهی به ما بفرمائید
به وقت نافله صبح ای مسیحا دم
ز بختِ خفته، ملولم دعا بفرمائید
اگر قنوت گرفتی، بین آن به خودت
سفارش من وامانده را بفرمائید
هنوز خانه تکانی نکرده این دل من
و مانده‎ام که بیایی، کجا بفرمائید؟
نشسته‎ام سر راهت خودت بلندم کن
تکان نمی‎خورم از جا، تا بفرمائید
بخیل نیستم اما فقط مرا نه
تو را به خدا همه را با خدا بفرمائید
بگیر هرچه به من می‎دهند این مردم
مرا گداتر از هر گدا بفرمائید
لباس پاره به سائل چقدر می‎آید
لباس فقر به من عطا بفرمائید
بگیر مردم بیمار را مسیحا کن
بپیچ نسخه‎ی ما را شفا بفرمائید
مرا عوض کن عزیزم خدا عوض بدهد
به جای سنگ دلم را طلا بفرمایید
برای آمدنت احترام باید کرد
از این به بعد به جای بیا بفرمایید

عزیز فاطمه حالا که مادرت انجاست
اجازه سفر کربلا بفرمایید

علی اکبر لطیفیان