دعبلم کن تا برای تو غزلخوانی کنم
با غزلهای تو اظهار مسلمانی کنم
من که نیت کرده ام آقای من رخصت بده
سر در باب الجوادت را چراغانی کنم
من و حصن حصین همسایه
من و حبل متین همسایه
سالیانی دل مرا برده
پسر نازنین همسایه
وَجهُهُ طلعة الرشیده بود
أنظروا غرة الحمیده بود
روزگاری امام خواهد شد
طفل نوباوه نه پدیده بود
من مریدم شما همیشه مراد
کرمت را نمی برم از یاد
میسرایم در این شب میلاد
قُل أَعوذُ بِرَبِّ جود و جواد
بچههایم تصدق سرتان
مددی کن به حق مادرتان
حرف دل را اگر غزل کردم
واژهها را دوباره حل کردم
و به یک مثنوی بدل کردم
یاد احلی من العسل کردم
جام لبریز از شراب افتاد
نامت آمد دهانم آب افتاد
رعد و برقی شبیه طوفانی
نکند تو علی دورانی؟
نور چشم مه خراسانی
تو ولیعهد شاه ایرانی
صاحب مسند امام رضا
پسر ارشد امام رضا
تو امامی و ما همه ماموم
ز کرامت نکن مرا محروم
از نگاه تو میشود معلوم
آینه دار چهارده معصوم
شاه جود و عنایت و بذلی
وارث غیرت ابوالفضلی
یوسف از زائرین چشمانت
حاتم طائی از گدایانت
پور عمران فقیر احسانت
زکریا غلام طفلانت
ولی الله زاده ای آقا
رحمت فوق العاده ای آقا
در دو عالم ولی محترمی
حجت الله و صاحب علمی
دست و دل بازی و چه با کرمی
عقل کل تمامی اُمَمی
ابن اکثم که مات و حیران شد
با وجود شما مسلمان شد
وای از این اعتقاد بی دینها
وای از این التماس ننگینها
لعنت حق به قوم بدبینها
کوری چشم نسل شاهینها
در دو عالم منم غلام تقی
جان عالم فدای نام تقی
نای نوحه گرم بده حالا
سایه ای بر سرم بده حالا
مستحقم پرم بده حالا
بی قرارم حرم بده حالا
عزت عالمین میخواهم
سفر کاظمین میخواهم
مینویسم ز دور یا نزدیک
که تو هستی به ماسوا نزدیک
در لغت نی به نینوا نزدیک
کاظمینت به کربلا نزدیک
با شما تا خدا که خواهم رفت
سوی کرببلا که خواهم رفت
علیرضا خاکساری
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و هفتم دی ۱۴۰۲ ساعت 6:23 توسط Masoud
|